محمد پارسا رئیس هیاتمدیره فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته ایران
اگر سیاستگذاران ماقبل و بعد از انقلاب اسلامی پیگیر رشد مستمر اقتصادی و کاهش تورم بودند، اکنون میتوانستیم تجربه موفق اقتصادی بین سالهای 1342 تا 1352را دوباره تکرار کنیم. در این سالها اگرچه متوسط تورم جهانی 2.5% تا 3% بود ولی ایران با تورم 1.9% و رشد اقتصادی 12% تا 15% روزهای درخشان اقتصادی را به خود دید. در همین دوره سهم سالانه بودجه کشور از نفت تنها 1 میلیارد دلار بود و صادرات غیر نفتی رونق داشت. این عوامل سبب شده بود تا ارزش پول ملی افزایش یابد. دوران درخشان اقتصادی آن سالها پایدار نبود و علت آن را میتوان در افزایش قیمت نفت از سال 1352 به بعد جست و جو کرد. این افزایش قیمت سبب شد تا حکومت وقت با سیاستگذاری غلط و با بکارگیری ابزار فشار سهم سالانه بودجه کشور از نفت را به 6 میلیارد دلار افزایش دهد و به تبع آن اقتصاد ایران را با بیماری هلندی از پا درآورد.
از عوارض بیماری هلندی میتوان به ایجاد تورم اشاره کرد چراکه این بیماری با افزایش نقدینگی سبب افزایش تقاضا و به تبع آن گرانی در کشور شد درحالیکه بنادر، جادهها و اقتصاد ما ظرفیت تحمل واردات چند برابری را نداشتند. در نهایت شیرازه اقتصاد کشور از هم پاشید و درآمد اضافه نفت به جای اینکه ما را به سمت رشد اقتصادی پایدار ببرد در اثر توجه نکردن به توصیههای اقتصاددانها به قهقرا برد. کشورهایی مثل نروژ و کشورهای حاشیه خلیج فارس با سیاستگذاریهای درست، خود را در برابر این بیماری واکسینه کردند بهطوریکه درآمد صادراتی حاصل از فروش مواد خام را به یکباره به اقتصاد ملی تزریق نکردند و به جای آن صندوقی با هدف ذخیرهسازی این نوع از درآمدها تأسیس کردند تا بتوانند از آن جهت سرمایهگذاری در دیگر کشورها استفاده کنند و در نهایت درآمد حاصل از این سرمایهگذاری را به تدریج وارد اقتصاد ملی خود کنند. درآمد سرانه این کشورها و حجم ذخیره پول در صندوق نشان دهنده استفاده از تجربه کشور هلند و در نهایت گرفتار نشدن به بیماری هلندی دارد.
بعد از انقلاب اسلامی در چهار دوره ریاست جمهوری شاهد چهار بار جهش ناگهانی ارز بودهایم به گونهای که در دولت جنگ دلار از 14 تومان به 120 تومان رسید، در دولت سازندگی از 120 تومان به 444 تومان رسید، در دولت اصلاحات از 475 تومان به 904 تومان رسید، در دولت احمدی نژاد از 874 تومان به 3800 تومان رسید و در دولت فعلی نیز از 3800 تومان به مرزهای 20000 تومان رسیده است. این نشان میدهد که کشور ما سالهاست به بیماری هلندی دچار است و سیاستگذاران به جای اتخاذ سیاستهای درست، روشهای اشتباه را به بدنه اقتصاد تزریق میکنند که باعث بدتر شدن وضعیت اقتصادی میشود. دولتها در هریک از این جهشهای ناگهانی با وارد کردن ارز اضافی به بازار داخل کشور، چاپ پول، عدم توجه به علم مدیریت در اقتصاد کلان و و عدم استفاده از تجربه موفق دیگر کشورها در شرایط مشابه به اقتصاد کشور ضربه زدند. امروز نیز در شرایطی که بودجه به درآمد نفت و صادرات مواد خام وابسته است، اگر تحریمها شدت یابد و این درآمدها قطع شود آنگاه کشور دچار کسری موازنه در بودجه شده و تجربه نشان میدهد که در این شرایط دولت اوراق منتشر میکند، اسکناس چاپ میکند، نرخ حاملهای انرژی را ثابت نگه میدارد و نرخ ارز را در جهت حمایت از دهکهای پایینی و به بهانه رساندن کالای ارزان به دست مردم ثابت نگه میدارد.
این سیاستها جهت جبران کسری بودجه نه تنها مؤثر نیستند بلکه باعث افزایش یارانه حامل انرژی، کاهش ارزش ریال و … شده و روز به روز کسری بودجه بیشتر میشود و تورم دوباره رشد میکند. تجربه ناموفق در سیاستگذاریهای اقتصاد کلان دولت را مجبور کرده تا این روزها به دنبال راهکارها و تجربههای جدیدی از جمله حذف صفر پول ملی (چهار صفر) باشد و این در حالی است که همین حالا در محاورات حذف صفر پول ملی انجام شده است. به همین بهانه باید گفت که کم کردن صفرها ساز و کار خوبی برای تقویت پول ملی است مشروط به اینکه زیرساختها در اقتصاد کلان اصلاح شوند و رشد اقتصادی مستمر و پایدار ایجاد شود. در این میان مردم باید کمک کنند تا فرهنگ کارآفرینی در کشور نهادینه شود، کارآفرینها محترم شمرده شوند و مردم با درآمد حاصل از ارزش افزوده کارهایشان به دنبال رشد باشند. در مقابل باید فساد و رانت خواری تبدیل به ضد ارزش شود و رانت خوارها و عاملان فساد غیر محترم و ضد ارزش شمرده شوند. با ایجاد این شرایط و در کنار تلاش دولت میتوانیم شاهد روزهای درخشان اقتصادی در ایران باشیم.