محمد پارسا رئیس هیاتمدیره فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته ایران
امروزه اکثر تشکلهای اقتصادی یا سیاسی در رابطه با سیاستهای ارز تک نرخی و چند نرخی بحثهای متعددی را مطرح میکنند درحالیکه تنها راه رسیدن به اهداف اقتصادی نظام از قبیل کارآفرینی، حمایت از تولید ملی و کالای ساخت داخل، جلوگیری از قاچاق، رشد اقتصادی مداوم و ایجاد اشتغال پایدار از طریق واقعی شدن نرخ ارز اتفاق میافتد. ما معتقدیم که سیاستهای ارزی باید مطابق با واقعی شدن قیمت ارز باشد ولی متأسفانه دولتهای مختلف در 50 سال گذشته به صورت تصنعی قیمت ارز را پایین نگه داشتند تا هزینهها به نفع مردم افزایش نیابد ولی از سوی دیگر یک مزیت رقابتی برای تولیدکنندگان خارجی در بازار ایران ایجاد کردند تا از این طریق به تولیدکنندگان داخلی ضربه بزرگی وارد شود.
در سال 91 به اثرات مخرب قیمت پایین ارز اشاره کردم و حالا بعد از گذشت 7 سال در حال تجربه کردن آن پیشبینیها هستیم که از جمله آنها میتوان به بوجود آمدن نظام ارز چند نرخی، گسترش ابعاد دولت در حوزه گمرک و تعزیرات فساد اقتصادی، کاهش توان مالی دولت و افزایش بدهی دولت به بانکها، افزایش هزینه گردشگری در داخل کشور در مقایسه با گردشگری در خارج و افزایش انگیزه سرمایهداران برای واردات کالا به جای صادرات آن اشاره کرد.
سیاستگذاران باید بدانند که ارزش پول هر کشوری در هزاره سوم بیش از آنکه تابع ذخایر طلا، ارز، نفت و منابع دیگر باشد به توان و دانش مدیران و بهرهوری سیستمهای تولیدی، اداری و کارگری وابسته است. با این بینش کاملاً طبیعی است که کشورهای ژاپن، آلمان و در آینده چین دارای پول ملی قوی باشند و کشورهایی که بهرهوری ندارند و نمیتوانند محصول با کیفیت و با بهای تمام شده قابل رقابت تولید کنند، اجباراً باید آخرین راه حل جلوگیری از فلجشدنشان را کاهش ارزش پول متناسب با ضعف اقتصادی بدانند تا به یک تعادل نسبی برسند.
مقایسه قدرت اقتصادی آلمان و یونان نشاندهنده همین موضوع است به نحوی که با ایجاد پول مشترک در اتحادیه اروپا، آلمان در یک موقعیت اقتصادی ایدهآل ایستاده ولی برخیها راه نجات یونان را خروج از اتحادیه اروپا و برگشت به واحد پول مستقل و در نتیجه کاهش ارزش آن میدانند. در ایران نیز شرایط بهگونهای است که بودجه کشور و قدرت ریال وابستگی زیادی به نفت دارد و اولین گام در مسیر واقعی شدن قیمت ارز حذف وابستگی بودجه به صادرات نفت است که باید در طی یک برنامه پنج ساله اتفاق بیافتد.
برای همین باید به شرکت ملی نفت ایران به عنوان یک شرکت بینالمللی و بنگاه اقتصادی نگاه شود تا بتواند مشابه شرکتهای بزرگ دنیا بخشی از سهامش را در بورس ایران و یا فرابورسهای معتبر دنبا به فروش برساند. همچنین شرکت ملی نفت ایران باید مالک درآمدهای خودش باشد تا آنها را صرف توسعه میادین نفت و گاز در داخل و خارج کشور نماید و همچنین نیمی از درآمد خود را بهعنوان بهره مالکانه به صندوق توسعه ملی و بخشی دیگر از درآمد را بهعنوان بهره مالکانه و مالیات به دولت پرداخت کند. اگر این دیدگاه پیادهسازی شود آنگاه بهرهوری و تولید سرانه ملی از طریق سرمایهگذاری در بخشهای مختلف و حتی جذب سرمایههای خارجی افزایش مییابد و در نهایت پول ملی قدرتمند میشود.